با سردار علی فدوی ، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران
توان دفاعی ما فراتر از درک دشمن است
خبرگزاری فارس: سردار علی فدوی ، فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران گفت: توان دفاعی ما فراتر از درک دشمن است



به
گزارش فضای مجازی خبرگزاری فارس به نقل از روزنامه جام جم امروز، در شرایط
عادی شاید به اعتقاد بسیاری از افراد صلاح نباشد که در مصاحبه با یک مقام
نظامی، آنچنان به بحث جنگ و حمله احتمالی پرداخته شود اما وقتی یک مقام
نظامی آمریکایی به شکلی تهدید‌آمیز و به صراحت اعلام می‌کند که نقشه حمله
به ایران آماده است،‌ انسان کنجکاو می‌شود تا پاسخ مقامات کشورمان به
اینگونه تهدیدات را جویا شود.
اگرچه مقامات عالیرتبه کشورمان در روزهای
گذشته واکنش‌هایی را به اینگونه تهدیدات داده‌‌اند اما شنیدن جزئیات واکنش
جمهوری اسلامی ایران در صورت هرگونه تجاوز احتمالی، از زبان یک مقام نظامی
کشور جالب‌توجه است.
فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی در گفتگو با جام‌جم ضمن بیان توانمندی‌های کشورمان در عرصه دریا ،
به آسیب‌شناسی نیروی نظامی دشمنانمان می‌پردازد و آنها را به مرور حوادث
سال‌های 66 و 67 فرا می‌خواند.
سردار علی فدوی تاکید می‌کند که جمهوری
اسلامی ایران با توجه به توانمندی‌های خود، این امکان را دارد که در صورت
هرگونه تجاوز، خالق وضعیت‌ها باشد. مشروح این گفتگو را می‌خوانید.

توانمندی‌های
نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در مقایسه با توانمندی‌های سایر
کشورهای منطقه و فرامنطقه‌ای چه جایگاهی دارد؟

توانمندی‌های نیروی
دریایی سپاه بر 4 پایه و محور استوار شده است. یکی از آنها توان شناوری
نیروی دریایی سپاه است و طبیعی است که محور اصلی توانمندی‌های ما بر این
پایه استوار است. علت آن هم این است که حوزه فعالیت ما در دریاست و شناور
اصلی‌ترین عنصر در این توان دریایی است. در راستا و امتداد این روند، ما
مجموعه هوا ـ‌ دریا را داریم. هوا‌ـ دریا شامل وسایلی می‌شود که در دریا
استفاده می‌شوند ولی بالاتر از سطح دریا حرکت می‌کنند که به عنوان مثال
می‌توان به بالگردها، شناورهای پرنده و انواع مختلف پهبادها اشاره کرد. ما
در کنار مجموعه تجهیزات هوا ـ دریا، مجموعه موشکی ساحل به دریا و همچنین
مجموعه تفنگداری و تکاوری را داریم که اینها در کنار یکدیگر، 4 محور
توانمندی‌های نیروی دریایی سپاه را تشکیل می‌دهند. طبیعی است که این مجموعه
عملیاتی را مجموعه‌های مختلف پشتیبانی، حمایت می‌کنند. به عنوان مثال،
اشراف اطلاعاتی یک الزام است و باید انجام شود یا این‌که مجموعه‌های آمادی،
مجموعه‌های مهندسی و مجموعه‌های جنگال و مخابرات، پشتیبانی مجموعه عملیاتی
را انجام می‌دهند. اما مجموعه عملیاتی ما در بخش شناوری، ترکیب کاملی است
از شناورهای کلاس عاشورا، طارق و ذوالفقار که تعداد آنها بسیار زیاد است.
این شناورها در واقع شاکله اصلی بخش شناوری سپاه را تشکیل می‌دهند. البته
ما شناورهای بزرگ موشک‌انداز، شناورهای گشتی و شناورهای پشتیبانی را هم در
اختیار داریم اما مجموعه رزمی ما همین مجموعه شناورهای کلاس ذوالفقار، طارق
و عاشورا هستند که در انواع مختلف موشک‌اندازی، اژدراندازی، راکت‌اندازی،
شناورهایی که در جنگ مین حضور دارند و شناورهای ویژه تقسیم‌بندی شده‌اند.
یکی از مشخصاتی که در نیروی دریایی سپاه به عنوان یک عنصر ثابت همواره
مدنظر است، تعداد بسیار زیاد این شناورهاست که از هرکلاسی، تعداد قابل
ملاحظه‌ای در اختیار داریم. شما وقتی به نیروهای دریایی کشورهای مختلف دنیا
نگاه کنید می‌بینید که تعداد شناورهای موشک‌انداز آنها، تعداد خیلی زیادی
نیست و حتی در کشور بزرگی مثل آمریکا، شناورهای رزمی، حول و حوش 50 درصد یا
حتی کمتر از 50درصد کل شناورها را تشکیل می‌دهند.

آنها تقریبا 500
فروند شناور دارند که از این تعداد، حدود 270 فروند از آنها شناور رزمی
است و نکته جالب توجه این است که نیروی نظامی آمریکا، بزرگ‌ترین قدرت نظامی
دنیاست.

در نیروی دریایی سپاه این‌طور نیست که تعداد شناورهای
موشک‌انداز، محدود باشد بلکه تعداد آنها بسیار زیاد است و ما از هر کلاسی،
صدها فروند را در اختیار داریم. این شناورها به جز این‌که تعدادشان بسیار
زیاد است مشخصه دیگری هم دارند و آن این‌که تا حد امکان، کوچک هستند. کوچکی
یکی از فاکتورهای بسیار مهم در عرصه دریاست که منافع زیادی را به همراه
دارد، به عنوان مثال سیستم‌های راداری و الکترونیکی قادر نیستند که یک رصد
خیلی کامل و همه‌جانبه‌ای را از این شناورها داشته باشند، همچنین اصابت‌ها
بسیار محدود خواهد بود و سیستم‌های موشکی قادر نخواهند بود که شناورهای
کوچک را مورد اصابت قرار دهند و در واقع به خاطر کوچکی، آسیب‌پذیری این
شناورها، آسیب‌پذیری‌های بسیار اندکی خواهد بود. از طرف دیگر ما در مورد
شناورهایمان، شاخص سرعت را داریم که سرعت این شناورها بیش از 2 برابر سرعت
حداکثری ناوهای جنگی دنیاست، این مساله، یک قابلیت بسیار خاص را به
شناورهای ما می‌دهد که می‌توانند خیلی سریع در صحنه نبرد حضور پیدا کنند و
با استفاده از تسلیحاتی از جمله موشک و اژدر، توانمندی آتش بسیار بالایی را
به اجرا بگذارند.
همچنین برد شناورهای ما در عین کوچکی، به میزانی است
که ما را قادر می‌کند در تمام مناطق مسوولیتی و نبرد احتمالی حضور داشته
باشیم و در مقابل دشمنان بایستیم.

صحبت‌های شما تا حدودی دلایل
گرایش نیروی دریایی سپاه به شناورهای کوچک را روشن کرد. با وجود این دلایل،
آیا ما برنامه‌ای برای تولید شناورهای بزرگ نداریم؟

شناورهای بزرگ، به
عنوان شاکله اصلی رزم نیروی دریایی سپاه جایی ندارند. علت آن هم این است
که شناور بزرگ بسیار آسیب‌پذیر است. انتخاب شناور بزرگ به معنی این است که
شما در زمین دشمن و در تعریف دشمن بازی‌ کنید. توانمندی‌های بسیار زیاد
دشمن در برخورد با شناورهای بزرگ باعث می‌شود که در اغلب موارد، شناور بزرگ
شما اصلا در صحنه نبرد قرار نداشته باشد و طبیعتا نمی‌تواند از
توانمندی‌های خودش استفاده کند. شما در حالی با این مساله مواجه هستید که
دشمنان ما بر حسب ظاهر و بر حسب دنیایی، بالاترین توانمندی‌های نظامی تاریخ
را در اختیار دارند. زمانی که چنین وضعیتی برقرار است ما نمی‌توانیم در
زمین آنها و در تعریف آنها، نیروهای خودمان را تجهیز و تسلیح کنیم، بلکه
باید با تعاریفی که متناسب با همه پارامترهای مربوط به ما هست این کار را
انجام دهیم. آمال و آرزوهای ما، تهدیدات پیش‌روی ما، جغرافیای ما،
تکنولوژی‌ ما، صنعت ما، اقتصاد ما و همه مشخصات دیگر کشور ما در چگونگی
تجهیزات و تسلیحات‌مان نقش دارند و این در حالی است که تعریفی که مربوط به
دشمنان ماست، خیلی از مشخصاتش ربطی به کشوری مثل ما و کشورهای مشابه ما
ندارد. شما حتی اگر صرفا از بعد اقتصادی هم نگاه کنید می‌بینید میزان پولی
که برای در اختیار داشتن یک ناو جنگی بزرگ نیاز است، بعضا به میزانی است که
به وسیله آن می‌توانید هزار فروند از شناورهای کوچک را در اختیار بگیرید،
در حالی که اثر عملیاتی یک فروند ناو با اثر عملیاتی آن هزار شناور،
غیرقابل قیاس است.

اخیرا اعلام کردید که شناور تندرو بلیدرانر که
در جمهوری اسلامی ایران به موشک‌انداز مجهز شده است از سال 90 مورد
بهره‌برداری قرار می‌گیرد. در خصوص این شناور و نحوه تهیه آن توضیح
می‌دهید؟


این شناور مربوط به مسابقات قایقرانی است که ما آن را از
انگلیس تهیه کرده‌ایم. سرعت این شناور در حدود 72نات (140 کیلومتر بر ساعت)
است و این در حالی است که متوسط سرعت شناورهای جنگی معمول در جهان در حدود
30 نات است و این نشان می‌دهد که تجهیز این شناور به موشک‌انداز و
اژدرافکن‌ها جهشی را در حوزه اینگونه شناورها ایجاد می‌کند. نکته‌ای که
حائز اهمیت است نیز همین است که این شناور در نقاط مختلف دنیا و از جمله در
انگلیس و آمریکا به عنوان یک قایق مسابقه‌ای تندروست و آن چیزی که به این
شناور هویت متفاوت می‌دهد کاری است که ما روی آن انجام می‌دهیم. این شناور
زمانی که با آن سرعت بسیار بالا و تعادل فوق‌العاده‌ای که دارد به عنوان یک
شناور موشک‌انداز در اختیار ما باشد، آن زمان است که نقش خودش را نشان
می‌دهد. این نقش آنقدر حائز اهمیت است که رئیس‌جمهور آمریکا مدتی پیش نسبت
به دستیابی به آن ابراز نگرانی کرده بود.

این شناور حدود یک سال و
نیم قبل، زمانی که در راه ایران بود در مسیر انتقال، در حدود 650 مایلی
چابهار در اقیانوس هند، از سوی ناوهای جنگی نیروهای دریایی آمریکا مورد
محاصره قرار گرفت، به طوری که از حدود ساعت 6 صبح تا 10 شب تحت محاصره این
ناوها بود و سرانجام با مداخله نیروهای ما، شناورهای آمریکایی از محل دور
شدند و شناور بلیدرانر به کشور انتقال داده شد. با وجود این که این ماجرا
مربوط به یک سال و نیم قبل بود نکته جالب این است که رئیس‌جمهور آمریکا به
تازگی در مورد آن ابراز نگرانی کرده است که این مساله نشان می‌دهد آنها
آن‌طور که ادعا می‌کنند نسبت به همه مسائل اشراف دارند، اصلا این‌طور نیست.


تهدیدات نظامی آمریکا علیه کشورمان در سال‌های اخیر، باوجود فراز و
فرودهایی که داشته، هیچ‌گاه حذف نشده است و اخیرا تا حدودی افزایش نیز
یافته‌اند. شما به عنوان یک مقام نظامی تا چه میزان این تهدیدات را جدی
می‌دانید و در محاسبات خود آنها را دخالت می‌دهید؟


برای ما اصلا
مهم نیست که چه چیزی در سرآنها می‌گذرد. چیزی که مهم است این که ما در
آمادگی کامل به سر می‌بریم و دائما این آمادگی خود را افزایش می‌دهیم ولی
من فکر می‌کنم که در طول سال‌های گذشته، به دفعات زیاد در مقاطع مختلف ما
در شرایط اینچنینی و تحت عملیات روانی قرار داشته‌ایم. آنها حتی در مقطعی
از 19 منطقه از ایران نام بردند و اعلام کردند که قرار است این مناطق مورد
حمله قرار بگیرند، ولی هرگز آنها جرات نکردند کوچک‌ترین اقدامی علیه ما
انجام بدهند و من فکر می‌کنم، شرایط ما در حال حاضر به لحاظ بازدارندگی و
توانمندی اصلا قابل مقایسه با گذشته نیست و دشمنان ما خیلی از این مطالب را
می‌دانند.

آیا این تهدیدها در آرایش‌های سیاسی نیروهای مسلح ما
تاثیر داشته است یا خیر؟ به عنوان مثال آیا انتقال یگان‌های نیروی دریایی
سپاه به بندرعباس، ناشی از این تهدیدها بوده است؟


در چارچوب کلی،
حضور در صحنه یک اصل است و مقام معظم رهبری مدت‌ها قبل چنین دستوری را به
ما دادند. من در اولین روزهای ماموریتم در نیروی دریایی سپاه، مقدمات
انتقال یگان‌های نیروی دریایی به بندرعباس را پیگیری کردم و این مساله را
عملیاتی کردیم.

در حال حاضر چه کشورهایی بجز ایران، در تامین امنیت تنگه هرمز و خلیج‌فارس نقش دارند؟
ما
همه پارامترهای لازم را برای این که بتوانیم امنیت منطقه، اعم از
خلیج‌فارس و تنگه هرمز را به بهترین نحو کنترل کنیم، در اختیار داریم. ما
هم توانمندی نظامی بازدارنده کاملی در اختیار داریم و هم توانمندی‌هایی
داریم که جغرافیای منطقه موضوع انرژی، ظرفیت‌های انسانی موجود در جمهوری
اسلامی، ظرفیت‌های فرهنگی و ظرفیت‌های تاریخی در اختیار ما گذاشته‌اند.
در یک کلام ما انواع مختلف توانمندی‌هایی را که برای ایجاد امنیت لازم است، ‌در اختیار داریم.
طبیعی
است که این توانمندی‌ها، امنیت ما و کشورهای منطقه را به دنبال دارد و با
اهداف شومی که بیگانگان در منطقه دنبال می‌کنند، متفاوت است. اهداف
بیگانگان در منطقه اصالت ندارد و مربوط به کشورهای منطقه نیست بلکه حضور
آنها در این منطقه صرفا به دلیل کنترل دنیا و فشار بر کشورهای منطقه است.
از نگاه ما کشورهای منطقه همگی یک جغرافیا دارند و از یک فرهنگ و دین و
اشتراکات فراوان بسیاری برخوردارند و هر نفعی که ما می‌بریم، سایر کشورهای
منطقه هم می‌برند و این در حالی است که این مساله در خصوص دشمنان ما صدق
نمی‌کند. دشمنان ما، دشمنی خودشان را هم برای ما و هم برای سایر کشورهای
منطقه اثبات کرده‌اند و در حقیقت اصلا اعمال حاکمیتی را برای کشورهای منطقه
قبول ندارند و هر غلطی که می‌خواهند در برخی از کشورهای منطقه انجام
می‌دهند.
توانمندی‌ها و اقداماتی که جمهوری اسلامی ایران قادر به انجام آنهاست، تقابل با اقدامات دشمنان فرامنطقه‌ای است.
در
استراتژی‌های ما زمانی که صحبت از کشورهای منطقه به میان می‌آید، تامین
امنیت جمعی مطرح است اما وقتی که پای دشمنان به میان می‌آید، مساله مطرح،
چیزی نیست به جز تقابل و برخورد قاطع.

سوال من این است که آیا در تامین امنیت منطقه علاوه بر نیروی دریایی سپاه، سایر کشورها نیز فعالیت دارند؟
الان
روند همگرایی‌های مختلفی میان ما و کشورهای منطقه وجود دارد. ما و بعضی از
کشورهای منطقه، روابط همه‌جانبه‌ای داریم که حتی مسائل نظامی را نیز
دربرمی‌گیرد. شرکت نمایندگان نظامی از کشورهای مختلف در رزمایش‌هایی که ما
در اول سال برگزار کردیم، موید این مساله است که روابط و تعاملات، در
بالاترین سطح خودش که مسائل نظامی است، برقرار است.
البته به خاطر برخی
تاثیرگذاری‌ها و فشارهایی که بعضا از سوی کشورهای فرامنطقه‌ای اعمال
می‌شود، ما با افت‌و‌خیزهایی در روابط نیز مواجه هستیم و بعضا صحبت‌هایی هم
صورت می‌گیرد. به عنوان مثال اخیرا سفیر یکی از کشورهای منطقه در آمریکا
اظهارات احمقانه‌ای را مطرح کرد که زودتر از این که با عکس‌العمل ما مواجه
شود، با عکس‌العمل مسوولان کشور خودش مواجه شد و خیلی سریع این اظهارات را
تکذیب کردند و پس گرفتند. بنابراین ما با چنین مسائلی هم مواجه هستیم، اما
اینها اصالت ندارد و آن چیزی که اصالت دارد، اشتراکات عمیقی است که میان ما
و مردم منطقه وجود دارد.
ما همگی به یک دین اعتقاد داریم و در یک
جغرافیا زندگی می‌کنیم، منافع و تهدیدات ما مشترک است، بسیاری از حوزه‌های
نفتی و گازی ما با کشورهای جنوب خلیج‌فارس مشترک است و در حقیقت ما با
کشورهای منطقه از یک لیوان آب می‌خوریم. وقتی چنین شرایطی برقرار است، به
منزله این است که اصالت و اولویت با این گونه اشتراکات است و برخی
موضعگیری‌های مقطعی نامناسبی که بندرت شاهد آن هستیم، ناشی از شیطنت‌هایی
است که کشورهای فرامنطقه‌ای در راستای مطامع خودشان انجام می‌دهند.

در
جایی گفته بودید که در صورت بروز کوچک‌ترین تجاوزی از سوی دشمنان، پاسخی
«بسیار خاص» و «بسیار متناسب» به آنها خواهیم داد. می‌توانید در خصوص کیفیت
چنین پاسخی بیشتر توضیح دهید؟

ما یک مثلی داریم به این مضمون که
«شنیدن کی بود مانند دیدن». منظورم از گفتن این مثل این است که دشمنان ما
تا زمانی که توان دفاعی ما را لمس نکنند، قادر نیستند که این توان را کاملا
درک کنند که البته در گذشته تا حدودی این توان را لمس کرده‌اند. من در
صحبت‌های خودم اشاره کردم که ارزش یک ناو آمریکایی حول و حوش یک میلیارد
دلار است. در سال 66 دشمنان ما شاهد انهدام این ناو یک‌میلیارد دلاری
(فریگیت موشک‌انداز ساموئل بی رابرتز) خود بودند و آمریکایی‌ها هرگز این
اتفاق را فراموش نخواهند کرد. انهدام یک ناو جنگی با آن عظمت، مساله
ساده‌ای نیست که به این سادگی فراموش شود یا سرنگونی هلیکوپتر آمریکایی در
جریان جنگ خلیج‌فارس، چیزی نیست که آنها فراموش کنند. اینها همگی نشانه عدم
صحت ادعاهایی است که آمریکایی‌ها همواره در گذشته و حال داشته‌اند. در
همان زمان جنگ خلیج‌فارس هم رسانه‌ها یک روند جدیدی را آغاز کرده بودند و
سی.ان.ان تازه شروع به کار کرده بود و برای این که خود را مطرح کند، سعی
می‌کرد مسائل خلیج‌فارس را زنده به نمایش بگذارد. سی.ان.ان در همان زمان،
سقوط هلیکوپتر آمریکایی و بیرون آوردن این هلیکوپتر توسط نیروهای ایرانی را
در سال 66 به صورت زنده پخش کرد و هنوز هم اگر به آرشیوهای سی.ان.ان
مراجعه کنید، این تصاویر موجود هستند. شما بد نیست که به خبرهای رسانه‌ای
که در سال‌های 66 و 67 بین نیروی دریایی سپاه و آمریکا گذشت، نگاهی
بیندازید که قطعا آمریکایی‌ها با دقت بالایی معمولا این کارها را می‌کنند‌،
ملاحظه خواهید کرد که اگر ملتی پای کار باشند، توانمندی بسیار بالایی به
دست خواهند آورد که قادر است هرگونه تهدیدی را به صورت بسیار مناسب پاسخ
بدهد. البته من اخیرا بررسی‌ای را انجام دادم که مسوولین فعلی آمریکا در
سال‌های 66 و 67 در چه وضعیتی بوده‌اند و در چه کاری و در چه رده‌ای مشغول
به کار بوده‌اند که متوجه شدم تقریبا تمام مسوولین رده اول آمریکا اصلا در
روالی که مربوط به مسوولیت‌های فعلی آنها باشد نبوده‌اند. اوباما در آن
زمان دانشجو بوده و مشغول درس و بعضا مسائل دانشجویی بوده است و هیلاری
کلینتون هم علاوه بر اینکه دانشجو بوده، مشغولیات و فخرفروشی‌های زنانه‌ای
داشته تا تلاش کند همسرش به فرمانداری برسد. علاوه بر این مسائل، نکته قابل
اهمیت این است که داشتن این جغرافیا، خودش یک عامل بازدارنده بسیار مهم
خواهد بود. بنابراین هرگونه تجاوزی از سوی دشمنان طبیعتا در حوزه نیروی
دریایی سپاه با یک پاسخ نظامی قاطع مواجه خواهد بود و البته در حوزه‌های
دیگر هم انواع مختلف مجموعه‌ها قرار دارند که پاسخ‌های مقتضی را به هر گونه
تجاوز خواهند داد.

در صورت بروز تجاوزهای موردی که به عنوان مثال
ممکن است از سوی یک ناو دشمن صورت بگیرد، آیا پاسخ ایران هم موردی است یا
این که گسترده خواهد بود؟

ما در یک صحنه نبرد کامل قرار داریم و در این
صحنه نبرد، انواع مختلف وضعیت‌ها و شرایط وجود دارد. چیزی که حائز اهمیت
است این که ما توانمندی‌های بسیار زیادی داریم که به ما امکان می‌دهد که ما
خالق وضعیت‌ها باشیم. البته این مساله برای مومن، اصالتی است و مومنان
نباید از حادثه‌ها تاثیرپذیر باشند و در عوض باید حادثه‌ساز باشند. در
اینجا هم همین روال وجود دارد و ما در کل صحنه نبرد به بهترین اقدام دست
می‌زنیم. امکان دارد در شرایطی به همان ناو دشمن که اقدام‌کننده است پاسخ
دهیم و در شرایطی دیگر، اقدام متفاوتی انجام دهیم.
آیا این احتمال وجود دارد که پایگاه‌های نظامی دشمنان در سواحل خلیج‌فارس نیز مورد حمله قرار گیرند؟
ما
به لحاظ توانمندی‌های موشکی ساحل به دریا که در اختیار داریم، قادریم که
در سواحل و در دریا علیه دشمنان خودمان اقدام کنیم. همچنین توانمندی موشکی
زمین به زمین سپاه که در اختیار نیروی هوا ـ فضای سپاه است، توانمندی بسیار
وسیع و همه‌جانبه، با برد بسیار زیاد است که می‌تواند هر هدفی را با
دقت‌های بسیار زیاد مورد اصابت قرار دهد. به عبارت دیگر هیچ محلی که مربوط
به دشمنان ماست، به هیچ وجهی از امنیت برخوردار نخواهد بود. هیچ تفاوتی هم
نمی‌کند که این محل‌ها در دریا باشند یا در سواحل و خشکی‌ها.

آیا شما پایگاه‌های آمریکا در کشورهای منطقه را هم رصد می‌کنید؟
اگر
محلی پایگاه آمریکاست، بنابراین مربوط به کشورهای منطقه نیست. ما هر محلی
که مربوط به کشورهای منطقه باشد را همچون کشور خودمان می‌دانیم؛ اما وقتی
گفته می‌شود که فلان محل پایگاه آمریکاست، بنابراین این محل متعلق به
آمریکاست و ما در صورت هرگونه تقابلی، آمریکایی‌ها را مورد اصابت قرار
خواهیم داد.
اگر ناوهای آمریکایی در محلی خارج از خلیج‌فارس علیه
کشورمان اقدامی را انجام دهند، آیا در این صورت هم امکان پاسخ‌دهی نیروی
دریایی سپاه به آنها وجود دارد؟

محدوده پاسخگویی ما، جغرافیای خاصی
نیست و محدود به خلیج‌فارس نمی‌شود، البته جغرافیای خلیج‌فارس، جغرافیای
بسیار ویژه‌ای است و تمام این برنامه‌ها به این خاطر است که دشمنان
می‌خواهند این جغرافیا را در اختیار داشته باشند. بنابراین، طبیعتا اهمیت
اینجا پایدار است.
مدتی قبل، برخی رسانه‌های عربی، خبری را منتشر کردند
مبنی بر این‌که تعدادی تک‌تیرانداز از سوی جمهوری اسلامی ایران در تنگه
هرمز مستقر شده‌اند. این اخبار تا چه حدی صحت دارد؟

این حرف‌ها،
حرف‌های بیخودی است. مگر تنگه هرمز یک تنگه 500 متری است که بخواهیم با
تک‌تیرانداز از آن محافظت کنیم؟! کمترین عرض‌ تنگه هرمز که در میان جزیره
لارک ما و شبه‌جزیره مسندام عمان قرار دارد، 45کیلومتر است، بنابراین
اظهاراتی نظیر این‌که ایران بخواهد تک‌تیرانداز در آن منطقه مستقر کند،
اظهارات ناپخته‌ای است. تک‌تیرانداز حداکثر بردی را که می‌تواند هدف قرار
دهد، 2 کیلومتر است و این برد هم تازه مربوط به سلاح‌های جدیدی است که
البته ما هم به طور کامل از آنها بهره‌مند هستیم. اما ما در زمینه حفاظت از
تنگه هرمز از ترکیب کامل و بسیار متناسبی از مجموعه دریا به دریا و ساحل
به دریا بهره می‌بریم که این مجموعه صددرصد متحرک است و بیش از 2 هزار
کیلومتر سواحل جمهوری اسلامی از منطقه اروند تا منطقه پسابندر در شرقی‌ترین
مرز آبی ما را پوشش می‌دهد. این مجموعه با برد بسیار زیادی که دارد کل
تنگه هرمز، خلیج فارس، شمال دریای عمان و بعضا شمال اقیانوس هند را پوشش
می‌دهد. وجود تعداد بسیار زیادی از این مجموعه‌ها در نیروی دریایی سپاه ما
را قادر می‌کند که همزمان تعداد بسیار زیادی هدف را مورد اصابت قرار دهیم.
نکته قابل توجه این است که تنگه هرمز برای دشمنان ما و منطقه همچون گلوگاهی
می‌ماند و طبیعی است که ما از یک گستره بسیار وسیعی از توانمندی‌ها که
بعضا به آنها اشاره کردم برای برقراری امنیت این منطقه استفاده می‌کنیم و
علیه دشمنانی که به دنبال از بین بردن امنیت در منطقه هستند اقدام می‌کنیم.
آمریکایی‌ها از دیرباز مدعی ایجاد امنیت بوده‌اند اما در سال‌های گذشته به
هرجایی که رفته‌اند امنیت از آنجا رفته است. آنها در سال‌های جنگ اعلام
کردند که برای تامین امنیت انرژی به خلیج‌فارس آمده‌اند ولی حرکت آنها، از
بین‌برنده امنیت انرژی بود. آمریکایی‌ها به کمک عراقی‌ها در آن زمان
‌شرایطی را در خلیج فارس به وجود آوردند که بیش از 500 فروند کشتی مورد
اصابت قرار گرفت. آیا این امنیت است؟!
این کشتی‌ها متعلق به چه کشوری بود؟

اینها
کشتی‌هایی بودند که در طول جنگ 8 ساله مورد اصابت قرار گرفتند که بخش
زیادی از آنها یا متعلق به ما بود یا کشتی‌هایی بودند که به مقصد کشور ما
در حرکت بودند. طبیعتا در شرایطی که ما ماموریت مقابله به‌ مثل را پیدا
کردیم، کشتی‌هایی را که ماموریت کمک‌رسانی و تجهیز دشمنانمان را برعهده
داشتند یا در راستای اهداف آمریکایی‌ها فعالیت می‌کردند، مورد اصابت قرار
دادیم. این مسائل به معنی عدم امنیت است که همه آنها به خاطر آمدن
آمریکایی‌ها به خلیج فارس بود. تا زمانی که آمریکایی‌ها به خلیج‌فارس
نیامده بودند، قرارگاه نوح(ع) و نیروی دریایی سپاه، به عنوان یکی از 3
قرارگاه عمل‌کننده در جنگ زمینی با عراق، مشغول انجام عملیات بود. ما از
وسط عملیات کربلای 5 در شلمچه، از مجموعه‌های دیگر سپاه جدا شدیم و به
خلیج‌فارس آمدیم. اگر آنها در خلیج فارس ایجاد ناامنی نمی‌کردند، شاید آن
زمان ما اصلا به این منطقه نمی‌آمدیم و حضور ما وقتی اتفاق افتاد که
آمریکایی‌ها پیش از ما به خلیج فارس آمدند و کشتی‌های ما را به صورت مستقیم
و غیرمستقیم مورد اصابت قرار دادند.
در تحریم‌های اخیر شورای امنیت،
بندی وجود دارد که به سایر کشورها اجازه می‌دهد کشتی‌های جمهوری اسلامی
ایران را بازرسی کنند. آیا تاکنون بازرسی از کشتی‌های ما صورت گرفته و اگر
چنین اتفاقی بیفتد، واکنش نیروی دریایی سپاه به این اقدام چه خواهد بود؟
ما
تا به حال گزارش مشخصی مبنی بر انجام بازرسی از کشتی‌های ایرانی
نداشته‌ایم، ولی سیاست مشخصی که ما اعمال خواهیم کرد مقابله به مثل است.
یعنی اگر اقدامی صورت بگیرد ما بلافاصله اقدامی را انجام خواهیم داد و هر
کشوری که از کشتی‌های ما بازرسی کند علیه او اقدام می‌کنیم، مقابله به مثل
می‌کنیم و این مقابله به مثل مقداری هم نسبت به اقدام آنها دست بالاتر
خواهد داشت.
مقابله به مثل اشکال مختلفی دارد و زمانی که انجام شود،
ابعاد کامل آن مشخص خواهد شد و این دقیقا بستگی به اقدام نابخردانه‌ای دارد
که ممکن است از سوی دشمنان ما صورت بگیرد.
اخیرا یک کشتی ژاپنی در
خلیج فارس دچار سانحه شد که ابتدا احتمال عملیات تروریستی رد شد اما بعدا
القاعده مسوولیت این اتفاق را برعهده گرفت. موضع جمهوری اسلامی ایران
درخصوص این ماجرا چه بود؟

مساله این کشتی ژاپنی، موضوع مشکوکی بود. این
اتفاق در منطقه شرقی تنگه هرمز افتاد و از زمانی که این شناور اعلام وضعیت
و درخواست کمک کرد ما به گوش بودیم و تمام مکالمات آنها را شنیدیم و در
جریان کامل ماجرا بودیم. بعد از مدتی که این قصه مطرح شد القاعده مسوولیت
آن را بر عهده گرفت. آسیبی هم به این کشتی وارد نشده بود و عمانی‌ها هم
اعلام کردند که این یک حادثه بوده و اصلا حمله‌ای وجود نداشته است.
عکس‌هایی هم که منتشر شد نشان می‌داد که آسیب جدی به کشتی وارد نشده بود.
بنابراین به نظر می‌رسد که این اقدام در راستای روند توطئه‌ای باشد که برای
ناامن کردن منطقه وجود داشته و به نظر من یک روند جدیدی است که احتمال
دارد ادامه پیدا کند تا به نوعی، چشم‌اندازی از منطقه نمایش داده شود که
ناامنی را تداعی کند. این همان اقدامی است که آمریکایی‌ها در سال 65 هم
انجام دادند و متعاقب آن حضور بسیار مفصل‌تری را در منطقه شکل دادند. اما
آمریکایی‌ها دیگر مثل سال‌های دهه 60 قادر نیستند که از واقعیت‌ها
تصویرسازی کنند. این مساله به این دلیل است که رسانه‌ها همچون گذشته در
اختیار آمریکایی‌ها نیستند و ماهیت واقعی آنها برای مردم دنیا آشکار شده
است. تصویرسازی از واقعیت، حنای بی‌رنگی شده که دولت آمریکا دیگر قادر نیست
با آن حتی مردم خود را رنگ کند، چه رسد به مردم هوشیار مناطق دیگر و به
خصوص خاورمیانه را.
یعنی به اعتقاد شما آنها با استفاده از چنین سناریوهایی قصد دارند حضور خود در خلیج فارس را گسترده‌تر کنند؟
آنها
در حقیقت به دنبال این هستند که توجیه بیشتری برای حضور خود در منطقه
داشته باشند، چرا که الان حضور آنها در منطقه برقرار است و هم در کشورهای
جنوبی خلیج فارس حضور دارند و هم در عراق، افغانستان و پاکستان. در واقع
آنها به دنبال توجیه بیشتری برای علت حضور خود در منطقه و به دنبال
شیطنت‌های بیشتر برای ما، خاصه در حوزه جنگ روانی هستند.