یکی‌از بهترین خلبانان جهان، سپهبد نادر جهانبانی (???? - ????) معاون فرمانده نیروی هوایی ارتش و سرپرست تیم آکروجت تاج طلایی ایران بود. او همچنین مدتی‌ نیز رئیس سازمان تربیت بدنی شد. مادر او از مهاجران روسی و پدرش تیمسار سپهبد امان‌الله جهانبانی بود.
در زمان فرمانروایی " حسن البکر " حاکم وقت عراق اختلافات مرزی با دولت ایران به وجود می آید. طرفین در آماده باش کامل به سر می برند. در اون هنگام جت های جنگنده ایران مرتب در خط مرزی به گشت زنی می پردازند. در یکی از روزهایی که ژنرال نادر جهانبانی مشغول گشت زنی بود به ناگاه توسط پنج جت جنگنده ارتش عراق محاصره می شود. در این گونه شرایط خلبان چاره ای جز تسلیم ندارد. چون چهار فروند هواپیمای متخاصم از چهار طرف شکاری ایران رو محاصره کرده و یک فروند هم از جلو در حرکت است تا راه را نشون دهد . تیمسار خیلی خونسرد به همراه شکاری های دشمن راهی عراق می شود. با نزدیک شدن به منظقه فرودگاه ، هواپیمای جلویی به زمین می نشیند... چهانبانی دور موتور را کم می کند و بعد از دقایقی چرخ های هواپیما رو هم پائین می آورد... خلبانان دشمن وقتی وضعیت جت جنگنده ایرانی رو می بینند که در حال فرود است، هر یکبه سمتی رفته تا جت جنگنده ایرانی به زمین بشیند. تیمسار آروم آروم به سمت باند فرود دشمن نزدیک و نزدیک تر می شود. سرعت هر لحظه کم تر می گردد. تاجایی که از اون بالا شکاری های عراقی می بینند که هواپیما سر باند و درحال فرود است.... اما به محض این که چرخ هواپیما سطح باند رو لمس مینماید.... ژنرال چشم آبی با فشار آوردن مجدد بر دسته گاز ، به صورت وارو از زمین کنده می شود و با استفاده از نیروی کمکی پس سوز ، همان طور درحالت پشت هواپیما به سمت زمین و چرخ ها رو به آسمان ، با سرعت سرسام آوریاز منطقه دور می شود... هواپیماهای عراقی که سرعت خود را کم کرده بودند وبرای فرود آمده می شدند تا به خود آمده و بر سرعت خود افزودند، هواپیما درخاک ایران بود.


  

یکروز یک فروند فانتوم نیروی هوایی که برای گشت زنی رفته بود. وقتی به حوالی آسمان شهر ساوه می رسد دچار نقص فنی گشته و کنترل هواپیما نا ممکن میگردد. این رو هم بگم که اکثر خلبانان به خاطر تعلق خاطری که به پرنده آهنین خویش دارند، علی رغم تآکید قانون مبنی بر پرش به وسیله چتر نجات، آنها تا آخرین ثانیه ها سعی در کنترل آن دارند. ما در همین جنگ با عراق خیلی از بهترین خلبان ها را به خاطر این مسئله از دست دادیم. و آن ها موفق به پرش به موقع نشدند . همون طور که می دانید اگه ارتفاع یک فروند شکاری خیلی به زمین نزدیک بشه ، عملکرد چتر نجات قطعی نیست. و ممکنه به سمت زمین راکبخود را بکوبد . به هرحال آن روز هم آن افسر خلبان نهایت سعی خود رو کرد وهواپیمای فانتوم خود رو در جاده ساوه به زمین می نشاند...با فرود اضطراری هواپیما در جاده که با دشواری خاصی هم همراه بود. اون هم هواپیمای شکاریکه در باند آسفالت طولانی با چتری که از عقب هواپیما باز می شود به زحمتمی نشیند. چه برسه به جاده پر چاله و چوله اون زمان که ماشین ها و کامیونها هم در حال عبور بودند!! کلی مستشار امریکایی به همراه مسئولین نیروی هوایی و متخصصان مربوطه مثل مور و ملخ می ریزند اون جا. هر کس یک نظری میدهد. آخرین نظر کارشناسی چنین بود که شکاری فوق با جدا نمودن بال هایش آنرا سوار تریلی کرده و جهت تعمیر به مهرآباد ببرند. وقتی موضوع به گوش جهانبانی می رسد. خود به منطقه رفته و از نزدیک آن جا رو بررسی می نماید.و سپس اظهار می دارد هواپیما رو همین جا تعمیر نمائید خودم با آن به سوی تهران پرواز می کنم. مستشاران امریکایی با دلیل و مدرک ثابت می کنند که این پرواز امکان پذیر نیست. زیرا با موانعی که در سر راه است امکان بلندشدن در حد صفر است. حتی پا را فراتر گذاشته و با قاطعیت می گویند تنها یک در صد این امکان وجود دارد و نود و نه درصد شکاری به ساختمان برخورد مینماید. می دونید که امریکایی ها خیلی دقیق هستند. و چه بسا بارها اونفاصله هواپیما رو تا ساختمون مورد نظر متر کرده بودند. جواب جهانبانی به امریکایی ها ، اونا رو واقعآ شوکه می کنه. ژنرال می گوید اگه یک درصدامکان پذیر باشه من با همون یک درصد بلند می شوم. در نهایت بعد از چند روزتلاش متخصصان نیروی هوایی روز موعود فرا می رسه. تیمسار پشت کابین اف - ?ای نشسته و موتور های آن رو روشن می نماید. نفس تو سینه همگان حبس شده بود. همه یقین داشتند که شکاری به ساختمان بر خورد خواهد نمود. حتی خوشبینانه ترین متخصصان هم چنین برداشتی داشتند. ژنرال با خونسردی درپوش کابین را می بندد. با اشاره دست او موانع چوبی از زیر چرخ های هواپیمابرداشته می شود و در حالی که لبخند به لب داشت با جلو بردن دسته گازحداکثر نیرو را به موتور ها وارد می کند. صدای غرش موتورهای جت جنگنده تاکیلومتر ها شنیده می شود. و در یک آن با آزاد کردن ترمز ها هواپیما درجاده به راه می افتد... با هر تکان هواپیما، آگاهان منتظر وقوع فاجعه ایمی شوند و عاقبت هواپیما در نزدیکی ساختمان از زمین کنده می شود... به گفته شاهدان تیمسار میلی متری از روی ساختمان مرگ، پرنده رو به آسمان میبرد. و دقایقی بعد به ارابه های فرود، اجازه لمس باند مهر آباد رو میدهد...ون که می خواست شاهد پرواز گلوله ها باشد.