در پی به اسارت در آمدن «الداد رگو» Eldad Regev و «آهود گلدواسر» Ehud Goldvasser دو نظامی صهیونیست، ارتش اشغالگر اسرائیل، تهاجمی نظامی را که از حدود یک سال پیش به منظور نابودی حزبا.. طراحی و آماده کرده بود به مرحله اجرا نهاد. «مسیر دگرگونی» change of direction عنوانی بود که اسرائیل برای این عملیات گسترده برگزیده بود و در مقابل، حزبا... لبنان و مقاومت دلیرانه «وعده صادقانه» (الوعد الصادق) را به نمایش نهاد. اگرچه این جنگ 34 روزه از ابعاد و سطوح مختلف قابل بررسی است اما هدف این مقاله بررسی این جنگ از زاویه شکست نیروهای ویژه ارتش رژیم صهیونیستی است. مقاومت مردانه و رزم عاشورایی فرزندان معنوی حضرت روح ا... (س) و مردان نصرا... در جنوب لبنان بر این حقیقت صحه نهاد که «کم من فتبه قلل غلت فتیه کثیر باذن ا...» نیروهای کیدون در جنگهای معاصر و مدرن؛ نیروهای ویژه Special Forces از جایگاه خاص و ممتازی برخوردارند. از آنجا که در ارتش و جنگهای مدرن مسیر حرکت تحولات نظامی از کمیت به سوی کیفیت است تنها نیروهایی توان حضور و قدرت نمایی در عرصه نبردهای امروز را مییابند که «دانایی و دلیری» و «تخصص و رزمندگی» را با هم جمع کرده باشند. در ساختارهای نظامی مدرن کمیت دیگر ملاک دقیقی نیست بلکه این کیفیت است که تعیین کننده تلقی میگردد و لذا رزمندگانی موفقترند که تخصصیتر و حرفهای تر بچنگند. سربازانی که «آلوین تافلر» از آنان با عنوان «سرباز جهانی» universal soldier یاد میکند. رزمندگانی که با اتکا به توان فیزیکی و مهمتر از آن توان ذهنی و فکری خود میجنگند، یعنی قائم به خود و سربازی که بیش از ابزار به «خود» متکی باشد و البته ناگفته پیداست که «ایمان و انگیزه» در این میان نقشی تعیین کننده دارد. ویژگیهای مذکور بیش از همه در نیروهای ویژه وجود دارد. نیروهای ویژه قادرند بدون تمرکز فرماندهی، جنگ ویژه (عملیات نامنظم، عملیات پدافند داخلی، عملیات روانی) را در محیطهای جغرافیایی (کویر، بیابان، جنگل، کوهستان و شهر) به صورت آشکار، نیمه پنهان و پنهان و در زمان جنگ، صلح و نه جنگ و صلح به انجام رسانند. جنگهای مدون و ویژه چنین اقتضا میکنند که یگانهای رزمی بزرگ و حجیم جای خویش را به واحدهای کوچک اما متخصص و خوداتکا دهند. خاصه آنکه امروزه دیگر «عملیات ویژه» صرفا در حوزه نظامی تعریف نمیشود و امروزه حوزههای گستردهتری همچون امور انظامی، شهری سیاسی، اجتماعی و مدنی را در بر میگیرد. در حوزه نظامی نیز با تحولات عمیق نظری و ساختاری نیروهای ویژه جایگاه برجستهتری یافتهاند. از جمله این تحولات تبدیل شدن دکترین «جنگ نامتقارن» Asymmetric Warfare و تاسیس نظریه «منازعات کم شدت» low intensity conflict به یک گفتمان جهانی در حوزه نظامی است که به این مسئله برجستگی خاصی بخشیده است. نظریاتی که مبنا و اساس آنها را جنگهای ویژه و نیروهای مخصوص تشکیل میدهند. این همه خود، به تنهایی میتوانند جایگاهی خاص به «نیروهای ویژه» ارتش اشغالگر قدس ببخشد. اما مضاعف بر این موارد ملاحظات دیگری موجب آن شده تا «نیروهای عملیات ویه» در ارتش صهیونیستی نقش خاصتر بلکه ممتازی بیابد که ذکر تمامی آنها از حوصله این مقاله بیرون است. کمبود نیروی انسانی، احساس ترس دائمی، دکترین امنیتی بازدارندگی، استراتژی نظامی «جنگ پیشدستانه»، فقدان «عمق استراتژیک»، دکترین جنگی «جنگ برقآسا» و استراتژیکی عملیاتی «ضربت سخت» و دلایل دیگری اسرائیل را به سمت تکیه هرچه بیشتر به نیروهای ویژه سوق داده است. در چهارچوب دکترین جنگ برقآسا و استراتژی «هکهکاتش» (به عبری ضربت کوبنده) نیروهای ویژه ارتش غاصب صهیونیستی جایگاه یگانهای یافتهاند. نیروهایی که به منظور هرچه دقیقتر و صحیحتر انجام شد ضربت کوبنده اسرائیل حکم پیشتازان نبرد و نخبهترین واحدهای رزمی این رژیم را یافتهاند. بدین منظور طراحی یک دکترین «عملیات ویژه» و یک استراتژی خاص نیروهای ویژه از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی در ستور کار ارتش صهیونیستی قرار گرفت. یک دکترین منحصر به فرد با توجه به مختصات ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک، نظامی و رزمی رژیم صهیونیستی، دکترین «کیدون» (به عبری سرنیزه). >دکترین کیدون ناظر بر این مسئله است که نیروهای ویژه در حکم سرنیزهارتش صهیونیستی میباشند و همچون یک سرنیزه با رخنه و نفوذ در عمق قلمرو دشمن طی یک حمله سریع و غافلیگر کننده با وارد ساختن ضربهای عمیق و کاری به قلب دشمن آن را از پی در میآورد. از دلایل پیروزی رژیم صهیونیستی در جنگلهای خود با ارتشهای عربی و سازمان آزادیبخش فلسطین استفاده دقیق و هوشمندانه از نیروهای کیدون (عنوان رمزی نیروهای ویژه اسرائیل در ارتش) است. طی دهه 70 و 80 میلادی، نیروهای ویژه اسرائیل در جنگ با الفتح و سازمان آزادیبخش فلسطین حکم ستون فقرات استراتژی نبرد اسرائیل را یافت. جالب آنکه دکترین کیدون صرفا به نیروهای نظامی غاصبین قدس محدود نمانده و به دکترین عملیاتی نیروهای امنیتی اسرائیل نیز تبدیل شد. امروزه کیدون دکترینی است که نیروهای امنیتی و نظامی رژیم صهیونیستی توامان از آن بهره میبرند. «ویکتور استروفسکی» مامور سابق موساد در کتاب «راه نیرنگ» خود مینویسد که «موساد» (سرویس اطلاعات خارجی) از جوخههای تروری سود میجوید که نام سازمانی و رمزی آنان «کیدون» است.
جوخههای متشکل از زبدهترین و بیرحمترین نیروهای عملیاتی موساد که وظیفه ترور و قتل دشمنان رژیم صهیونیستی را در خارج از مرزهای فلسطین اشغالی برعهده دارند. از جمله این ترورها میتوان به ترور رهبران گروه «سپتامبر سیاه» پس از حادثه المپیک مونیخ در سال 1972 طی عملیاتی با نما «خشم خدا» (که استیون اسپیلبرگ بر مبنای آن فیلم مونیخ را در سال 2005 جلوی دوربین برد) ترور شهید فتحی شقاقی در مالت، خالد مشعل در اردن و از همه مهمتر رفیق حریری در لبنان در سال 2004 که در واقع در حکم مبدا پروژه حذف و خلع سلاح حزبا... قرار گرفت. به همین نسبت در «شاباک» (سرویس امنیت داخلی رژیم صهیونیستی) و «آمان» (سرویس اطلاعات نظامی) اشاره به واحد «دوودان» نیز واحدهایی مشابه «کیدون» موساد طراحی شدهاند. چنانچه نیروهای کیدون شاباک، مسئولیت طراحی و انجام ترور رهبران انتفاضه را برعهده داشته است که از جمله مهمترین آنها میـوان به ترور شهید «مهندس یحیی عیاش» (فرمانده گردانهای عزالدین قسام حماس»، شهید شیخ احمد یاسین (رهبر معنوی حماس) و شهید دکتر «عبدالعزیز رنتیسی» اشاره کردهم اکنون نیز در داخل سرزمینهای اشغالی در چارچوب دکترین کیدون عملیات ترور و ربودن فعالان انتفاضه الاقصی بر عهده یک ستاد عملیات مشترک قرار دارد که مسئولیت کنترل و هدایت توامان واحدهای کیدون شاباک، آمون و پلیس مرزی رژم صهیونیستی (MAGAV) و یکان ضربت Duvdani (واحد ضربت ویژه در کرانه باختری و نوار غزه) را برعهده دارد. یک مرکز عملیاتی تحت نظر عالی ریاست ستاد کل ارتش که از حیث عملیاتی تحت نظر فرماندهی مرکزی ارتش. فرماندهان ارتش صهیونیستی خوب به یاد دارند که همیشه در میدان جنگ با ارتشهای عربی نیروهای کیدون همیشه بهترین کارنامه نظامی را از خود به یادگار گذاردهاند و بهترین نتایج را برای این رژیم حاصل کردهاند. اشاره به سوابق با این همه اما نیروهای کیدون در صحنه یک نبرد نه تنها نتوانسته اند هیچ دستاورد شاخص نظامی را کسب نمایند که حتی ضرب شصتهای بزرگی نیز نوش جان کردهاند. صحنه نبرد با حزبا... لبنان. ساختار نیروهای ویژه اسرائیل ساختار نیروهای ویژه اسرائیل به نسبت ساختار این نیروها در ارتشهای غربی خاصنه ارتش ایالات متحده امریکا بسیار سادهتر مینماید. رژیم صهیونیستی در برگیرنده حدود 45 واحد عملیات ویژه است، که از این تعداد 32 واحد متعلق به نیروهای نظامی و 13 واحد متعلق به نیروهای انتظامی و پلیس اسرائیل میباشد. از میان 13 واحد ویژه انتظامی، 9 واحد متعلق به پلیس شهری و 4 واحد متعلق به گارد مرزی رژیم صهیونیستی است. جدای از 13 واحد مذکور، پلیس شهری و گارد مرزی هر کدام واجد 5 واحد «گشت ویژه» ضد شورش میباشند که در زمره واحدهای ویژه قلمداد نمیگردند. از دیگر یگانهای تحت امر نیروی زمینی، یکی هم فرماندهی نیروهای ویژه است. فرمانده نیروهای ویژه در نیروی زمینی تحت عنوان «افسر ارشد نیروهای چترباز و پیاده» خوانده میشود که در واقع در حکم «فرماندهی عمومی نیروهای ویژه» آن است. واحدهای تحت امر افسر ارشد نیروهای چترباز و پیاده عبارتند از واحدهای «منظم و نامنظم». واحدهای منظم تحت امر این فرماندهی عبارتند از 4 تیپ پیاده کماندویی و هوابرد که به ترتیب عبارتند از: 1_ تیپ پیاده نیرو مخصوص «گولانی» 2_ تیپ پیاده نیروی مخصوص «گیوعاتی» 3_ تیپ ویژه هوابرد 226 «تصانهانیم» 4_ تیپ ویژه «ناحال». مضاف بر این 4 تیپ منظم رزمی ویژه، فرماندهی نیروهای ویژه شامل 10 واحد ویژه ضربت نامنظم است. واحدهای ضربت ویژهای که وظایف جنگهای ویژه چون جنگ چریکی و ضدچریکی، ضد شورش، ضد تروریسم و ضد ترور، عملیات روانی و ... را برعهده دارند. از میان این 10 یگان، دو یگان از دیگر واحدها خاصتر و معروفترند. واحد «اگوز» Egoz و واحد Sayeret Matkal واحد Egoz «یگان ضربت ویژه ضد چریکی» ارتش صهیونیستی است که تحت فرماندهی تیپ گولانی قرار دارد و تنها واحد ویژهای است که به طور تخصصی مسئولیت عملیات ضد چریکی ارتش صهیونیستی را برعهده دارد. این واحد در جنوب لبنان متحمل ضربات سنگینی از حزبا... لبنان شده است. دیگر واحد Sayeret Matkal است. این عبارت در واقع مخفف عبری عنوان کلی «واحد تجسس ستاد کل» است. این واحد قدیمی ترین و نخستین واحد ضربت ویه اسرائیل است که انجام «عملیات انتبه» توسط آن موجب اشتهار جهانی آن شد. از جمله فرماندهان و کهنهسربازان این واحد میتوان به «ایهودباراک»، «بنیامین نتانیاهو»، «موشه تبصر»، «شائول موفاز»، «موشه یعالون» و «آمنون شاهاک» اشاره کرد. اما هیچ یک از آ»ان به برجستگی باراک دست نیافت. باراک به عنوان چهره بیمانند این واحد به علت فرماندهی چند عملیات ویژه به یک ستاره و قهرمان نیروهای ویژه بدل شده است اگرچه در عرصه سیاست هیچگاه خوش ندرخشید. از میان 22 واحد نیرو مخصوص ارتش صهیونیستی، نیروی زمینی بیشترین سهم را نصیب برده است. 24 واحد نیروی ویه از آن نیروی زمینی است. نصیب نیروی هوایی از این میان 5 واحد و نیروی دریایی 3 واحد است. سیستم کنترل و فرماندهی نیروی زمینی ارتش اسرائیل از آنجا که بیشترین تعداد واحدهای نیرو مخصوص ارتش اسرائیل متعلق به نیروی زمینی است، قویترین سیستم کنترل و فرماندهی نیروهای ویژه ارتش را داراست. پیش از تشریح این سیستم کنترل و فرماندهی ضروری است تا قدری در مورد سیستم کنترل و فرماندهی خود نیروی زمینی توضیحاتی داده شود. آنچه که امروزه به عنوان نیروی زمینی رژیم صهیونیستی شناخته میشود در قالب امروزیش سیستمی متاخر است. این سیستم از سال 1983 بدین سو طراحی و عملیاتی شده است. تا پیش از آن عملا ارتش صهیونیستی از داشتن چیزی به نام فرماندهی نیروی زمینی محروم بود. در گذشته وظیفه این نیرو توسط فرماندهیهای سهگانه شمالی، میانی و جنوبی انجام میشد. اما در سال 1983 با تاسیس «سرفرماندهی نیروی زمینی» این ارتش رسما دارنده نیروی زمینی شد. قرارگاه مرکزی نیروی زمینی ارتش صهیونیستی GOC Army Headquarters (به عبری Mazi) از دو نوع تقسیم بندی بهره میبرد. یک نوع تقسیمبندی بر مبنای واحدهای رزمی از قبیل پیاده نظام، زرهی، توپخانه، اطلاعات، لجستیک و مهندسی _ رزمی و همچنین در برگیرنده سپاه، لشکر، تیپ و گردانهای متعددی است. نوع دیگر این تقسیمبندی منطقهای است فلذا نیروی زمینی به 3 فرماندهی «شمال»، «میانی» و «جنوبی» تقسیم میشود که هر یک منطقه خاصی را تحت پوشش قرار میدهند. مثلا فرماندهی شمالی مسئولیت شمال فلسطین اشغالی و جنوب لبنان را برعهده دارد. قرارگاه مرکزی فرماندهی نیروی زمینی در کمپ «بارلو» میان بندر «اشقلون» و «کریات ملاخی» واقع است. اولین فرمانده نیروی زمینی سرلشکر «دان شمرون» بود که طی سالهای 1983 تا 1985 این فرماندهی را برعهده داشت. از آنجا که دان شمرون فرماندهی ارشد عملیات انتبه را برعهده داشته است در زمره فرماندهان بزرگ و معروف رژیم صهیونیستی قرار دارد. وی مدتی نیز فرماندهی نیروهای ویژه اسرائیل را برعهده داشت و بعدها به ریاست ستاد کل ارتش صهیونیستی (1991_ 1987) رسید.ساختار فرماندهی نیروهای ویژه اسرائیل ساختار فرماندهی نیروهای ویژه اسرائیل شباهت زیادی به «فرماندهی عملیات ویژه» نیروی زمینی ارتش امریکا دارد. در واقع فرماندهی نیروهای چترباز و پیاده اسرائیل ترکیبی است از فرماندهی عملیات ویژه نیروی زمینی ارتش آمریکا به انضمام «سپاه هیجدهم هوابرد» به عنوان نخبهترین سپاه رزمی نیروی زمینی آمریکا. این همان سپاهی است که ستون فقرات اشغال نظامی عراق توسط امریکا را تشکیل میداد. سپاه هجدهم هوابرد نیروی زمینی امریکا از یگانهای ذیل ترکیب یافته است. 1_ لشکر 82 هوابرد، 2_ لشکر 101 هوابرد، 3_ لشکر 10 کوهستانی، 4_ لشکر 3 پیاده. فرماندهی سپاه هجدهم هوابرد در عین حال ناظر بر ریاست «مرکز جنگ های ویژه جان اف کندی» است و قرارگاه اصلی هر دو در پایگاه «فورت براگ» ایالت کارولینای شمالی قرار دارد. فرماندهی این سپاه و ریاست مرکز هر دو تحت نظر فرماندهی عملیات ویژه نیروی زمینی آمریکا قرار دارد. علاوه بر سپاه هجدهم و واحدهای منظم آن فرماندهی عملیات ویژه واحدهای نامنظم دیگری را نیز شامل میشود که عبارتند از: 1_ 15 گروه کلاه سبز (هوابردها) 2_ هنگ 75 رنجر 3_ هنگ 160 عملیات ویژه یورتازش هوایی 4_ نیروی دلتا در اشغال عراق لشکر 101 و 82 هوابرد به انضمام هنگ 75 رنجر و نیروی دلتا نقشی بیبدیل بر عهده داشتند. 4 تیپ فرماندهی نیروهای ویژه اسرائیل تقریبا معادل 4 لشکر سپاه هجدهم امریکاست. تیپ ویژه هوابرد «تصانهانیم» معادل لشکر 101 هوابرد، تیپ گلانی معادل لشکر 82 هوابرد، تیپ ناحال معادل لشکر 10 کوهستانی و تیپ گیوعاتی معادل لشکر 3 پیاده. واحدهای نامنظم و ویژه Sayeret Matkal نیز دقیقا معادل «نیروی دلتا» Delta Force ایالات متحده است. فرماندهی نیروهای پیاده و چترباز از میان فرماندهان 4 تیپ گولانی، گیوعاتی، ناحال و چتربازان برگزیده میشوند اما معمولا فرمانده تیپ هوابرد (چتربازان) بیشترین شانس را در این زمینه دارد و پس از او فرمانده تیپ گولانی سپس گیوعاتی و در نهایت ناحال. هر 4 تپ از «کلاه بره» اما به رنگهایی خاص خود استفاده میکنند. رنگ گلاه بره تیپ چتربازان قرمز، گولانی، قهوهای، گیوعاتی، بنفش، و ناحال سبز روشن است. در میان این هر 4 تیپ، تیپ هوابرد بیش از دیگر تیپها دارنده افتخارات نظامی بود. و لذا از این حیث در جامعه نظامی اسرائیل خوشنامتر و پرافتخارتر مینماید. پس از آن تیپ گلانی قرار دارد. یکی از دلایل برتری تیپ هوابرد چتربازان بر سایر تیپها آن است که واحد نخبه sayeret Matkal (که اسرائیلیها در تبلیغات خود آن را واحدی افسانهای مینمایانند) از «نظر عملیاتی» تحت نظ فرمانده تیپ هوابرد قرار دارد و اعضای این واحد نیز به مانند اعضای تیپ از کلاه بره قرمز استفاده مینمایند. سنت متعارف در ارتش اسرائیل آن است که مناصب عالی و ارشاد ارتش اسرائیل یا از آن نیروهای ویه میگردد یا نصیب افسران واحد اطلاعات نظامی ارتش AMAN (آمون). در میان نیروهای ویژه نیز بیشترین شانس از آن چتربازان و واحد «Sayeret Matkal» میباشد. معمول آن است که فرماندهان این واحد و تیپ چتربازان به فرماندهی نیرهای ویژه و در نهایت فرماندهی نیروهای ویژه و در نهایت فرماندهی نیروی زمین یا ریاست ستاد کل ارتقا مییابند. از این روسای ستاد کل میتوان به «رافائل ایتان» (83 _ 1978) دان شمرون (1991 _ 1987)، ایهود باراک (5_ 1991)، آمنون لیپکین شاهاک (98 _ 1995) شائول موفاز (2002 _ 1992) و موشه یعالون (2005_ 2002) اشاره کرد. از میان فرماندهان نیروی زمینی نیز میتوانبه دان شمرون (87 _ 1983)، عاموس لکا (98_ 1996)، یفتاح رون تال (5_ 2001) و بنجامین گانتز (2005) اشاره کرد. فرماندهی نیروهای ویژه (افسر ارشد چترباز و پیاده) در جنگ 24 روزه لبنان را سرتیپ دوم «یوسی هیمن» عهدهدار بود اما به علت شکست سنگین ارتش اسرائیل از چریکهای مقاومت اسلامی حزبا... وی اولین افسر ارشدی بود که پس از اتمام جنگ برکنار گردید. روز سهشنبه 31 مرداد 1385 یوسی هیمن از کار برکنار و سرتیپ دوم «یوسی باخار» به جای وی فرماندهی نیروهای ویه چترباز و پیاده را عهدهدار شد. دکترین عقاب وافعی طی سالهای 1996 تا 2000 که نبرد میان مقاومت اسلامی و اسرائیل پیچیدهترین و دشوارترین صورت ممکن را به خود گرفته بود، اسرائیل طی یک باز تعریف نو از «دکترین کیدون» با وضع استراتژی جدیدیاز این دکترین تحت عنوان «استراتژی عقاب و افعی» نیروهای ویژه خود را در حکم بازوی استراتژیک نبرد با حزبا... قرار داد. ریشه این استراتژی جدید به پروژه تحقیقاتی استراتژی جدی نبرد با حزبا...» باز میگردد که از سوی ارتش اسرائیل به «مرکز مطالعات استراتژیک بگین _ سادات» در سال 1997 سفارش داده شده بود. این پروژه که انجام آن برعهده یکیاز کارشناسان و افسران ساق نیروهای ویژه اسرائیل به نام «ساموئل گوردن» قرار داشت در نهایت به نام «جنگ هوابرد ضد چریکی»؛ حزبا... در جنوب لبنان تحت نظر گروه مطالعات سیاسی _ امنیتی خاورمیانه آن مرکز به سال 1998 به انجام رسید. دکترین عقاب و افعی که از دل این پژوهش بیرون آمد ناظر بر یک استراتژی مدرن و جدید عملیات ویژه هوابرد بود. تاسیس یک نیروی ویژه هوابرد به شکل دربست که به امر جنگ ضد چریکی اختصاص داده شود، البته با حمایت تمام عیار نیروی هوایی و واحدهای هوانیروز». این استراتژی در زمان ریاست سرلشکر شائول موفاز بر ریاست ستاد کل (2002 _ 1998) و فرماندهی سرتیپ دوم «گابی اشکنازی» بر فرماندهی شمالی (2002 _ 1998) عملیاتی شد. البته پرواضح است که این استراتژی جدید نیز در عمل چندان کاری از پیش نبرد و اسرائیل در نهایت در ژوئن 2000 از لبنان فرار کرد. و مشت آهنین دکترین کیدون در برابر سندان مقاومت شکسته شده بود. *شکست «کیدون»در جنگ اشباح به بهانه به اسارت درآمدن 2 سرباز اسرائیلی در جولای 2006، ارتش اسرائیل هجومی سراسری به لبنان را تحت عنوان «سیر دگرگونی» آغاز نمود. عملیاتی نظامی که از حیث سیاسی، نظامی، استراتژیک و اطلاعاتی در تاریخ جنگهای اسرائیل بیمانند شد. جنگی نیابتی که اسرائیل به نیابت از امریکا بر ضد حزبا... آغاز کرد. مسیر دگرگونی نیز آن چنان پیش رفت که در نهایت مرکز ثقل استراتژی جنگی آن برعهده نیروهای کیدون نهاده شد. طی سالهای 2000 تا 2006، نیروهای کیدون مشارکت تنگاتنگی در سطح سرکوب «انتفاضه الاقصی» و «شورشهای مردمی» و «جنگهای چریکی» در عراق برعهده گرفت. از آنجا که نیروهای کیدون در حوزه جنگهای چریک شهری در منطقه خاورمیانه بسیار کارآزمودهتر و زبدهتر از نیروهای ویژه امریکایی حتی نیرویی چون «دلتا» است، لذا آمریکاییها از این نیروها در عراق استفاده بسیار نمودند. بارزترین این موارد، بهرهگیری نیروهای امریکایی از یکان ضربت ویژه ضد چریکی «اگوز» به همراه گردان «گیدعون» (هر دو جمعی تیپ گولانی) در حمله به شهر نجف در سال 2003 علیه نیروهای مقتدی صدر (جیش المهدی) بود. نیروهای کیدون ارتش در جنگ 34 روزه لبنان، در حکم مرکز ثقل استراتژیک عملیات مسیر دگرگونی قلمداد میشد. عملیاتی که پیش از هر چیز ترسیم سیستم کنترل و فرماندهی آن ضرورت دارد. در این سیستم کنترل و فرماندهی CONTROL _ COMMAND، ارتش اسرائیل از یک فرماندهی عالی (استراتژیک) و یک فرماندهی در صحنه (تاکتیکی) برخوردار بود. ریاست ستاد کل ارتش (سرلشکر دان حالوتص)، معاون وی (سرتیپ موشه کاپلنسیکی) مدیر عملیات ستاد کل (سرتیپ آیزنکوت) و فرمانده نیروی زمینی (سرتیپ بنی گانتر) اجزا اصلی فرماندهی عالی در ستاد کل ارتش را تشکیل میدادند (فرماندهی استراتژیک). فرماندهی در صحنه (تاکتیکی_ عملیاتی) اما در اختیار «فراندهی شمالی» قرار داشت. فرماندهان ارشد «فرماندهی در صحنه» عبارت بودند از «سرتیپ اودی آدام» (فرمانده شمالی) و «سرتیپ دوم گال هیرش (رئیس ستاد فرماندهی شمالی و فرمانده لشکر 91 زرهی). تمامی واحدهای زمینی (زرهی، پیاده، ویژه، اطلاعات و ...) به انضمام واحدهای هوانیروز به غیر از واحدهای نیروی هوایی در صحنه عملیات زمین و هوابرد تحت فرماندهی ستاد فرماندهی شمالی قرار داشت. تمامی این واحدها عبارت بودند از 4 لشکر زرهی، 7 تیپ پیاده و زرهی، 4 تیپ ویژه پیاده و هوابرد (نیروهای ویژه، یک گردان اطلاعات _ شناسایی، 2 گردان رزمی _ مهندسی به انضمام 10 واحد ضربت ویژه نیروی زمینی و چند واحد ضربت ویژه دریایی و هوابرد. سیستم فرماندهی اسرائیل در جنگ لبنان از نیمه دوم جنگ 34 روزه (از حدود روز بیستم) به علت بروز آشکار ضعف شدید در سیستم فرماندهی و کنترل و همچنین بیلیاقتی و عدم کفایت فرماندهی عملیات توسط فرماندهی در صحنه، به دستور سرلشکر هالوتص (فرمانده کل ارتش) سرتیپ اودی آدام از کار برکنار و به جای وی «سرتیپ گابی اشکنازی» «که پیش از این فرمانده منطقه شمالی (2002 _ 1998) و معاونت ستاد کل (2004_ 2002) برعهده داشت» به فرماندهی شمال منصوب و معاون ستاد کل، سرتیپ کاپلنیسکی فرماندهی ارشد در صحنه را راسا برعهده گرفت. فرماندهی نیروهای ویژه بر عهده سرتیپ دوم یوسی هیمان بود که همزمان 4 تیپ پیاده و چترباز را به همراه 10 واحد ضربت ویژه برعهده داشت. به لحاظ نمودار سازمانی سیستم فرماندهی و کنترل ارتش اسرائیل در اینجنگ را میتوان این گونه ترسیم نمود. در تمامی جنگهای اسرائیل، سرالاسرار توفیقات نظامی اسرائیل را «دست برتر اطلاعاتی» و «اشراف کامل خبری» دانستهاند. رژیم صهیونیستی به مدد سرویسهای اطلاعاتی خود به ویژه واحد اطلاعات نظامی خود، «آمان» توانسته بود با اشراف کامل بر نقاط ضعف و قوت دشمن به خوبی از آنها بهره ببرد. مقولهای که در جنگ اخیر حاصل نشد. با وجود آنکه ارتش اسرائیل از وجود گردان اطلاعات شناسایی «شاهان» وابسته به فرماندهی اطلاعات نیروی زمینی به انضمام شبکههای جاسوسی موساد در خاک لبنان و انواع و اقسام ابزارهای تکنولوژیکی کسب اطلاعات از ماهوارههای نظامی افق 1 تا 6 گرفته تا هواپیماهای با سرنشین و بدون سرنشین جاسوسی و بالنهای جاسوسی _ که 24 ساعته وجب به وجب خاک لبنان را میکاویدند باز هم ارتش این رژیم در واقع از حزبا... و توان نظامی مقاومت اسلامی هیچ نمیدانست. اسرائیل گمان میکرد که با بمباران تمامی نقاط استراتژیک و شناسایی شده حزبا... چون ستاد مرکزی آن، ساختمان المنار، خانه سیدحسن نصرا... و دیگر فرماندهان حزبا... و ... کار حزبا... را خواهد ساخت غافل از آنکه حزبا... بسیار پختهتر و ورزیدهتر از آن است که به این راحتی به دام افتد. پس از ناکام ماندن استراتژی عملیات ویژه عقاب و افعی» در تجربه لبنان تا پیش از سال 2000، فرماندهان نیروهای ویژه ارتش اسرائیل برای جنگ 34 روزه با باز تعریف مجددی از دکترین کیدون و تجربه تلخ استراتژی عقاب و افعی، استراتژی «تارهای عنکبوتی» را برای حذف حزبا... ارایه دادند. از آنجا که اساس هر عملیات نظامی را اطلاعات جامع و کامل تشکیل میدهد و این قاعده در عملیاتهای ویژه با قاطعیت بیشتری جای است، نیروهای کیدون نیز از این قاعده مستثنی نبودند. تارهای عنکبوتی که ناظر پیادهسازی نیروهای ویژه اسرائیل به وسیله «هلی برد» در پشت نیروهای مقاومت اسلامی به شکل تارهای عنکبوت به منظور کشته یا اسیر نمودن آنها بسیار دقیق و فنی طراحی شده بود اما از یک مشکل بزرگ رنج میبرد. فقدان اطلاعات درباره تعداد، ساختار، شیوه، تاکتیک جنگی، پشتیبانی، سیستم کنترل و فرماندهی و ... چریکهای مقاومت اسلامی حزبا... این گونه بود که ورزیدهترین و زبدهترین نیروهای ویژه اسرائیل باید با چریکهایی میجنگیدند که از آنان هیچ نمیدانستند و این چنین بود که در محافل رسانهای و نظامی جنگ نیروهای کیدون با چریکهای حزبا... «جنگ اشباح» shadow war لقب گرفت. در جنگ اشباح حزبا... با استفاده از بدیعترین و پیچیده ترین شیوهها و تاکتیکهای جنگی در چهارچوب استراتژی جنگ چریکی _ که هم اکنون نیز در زمره ناشناختهترین شیوههای جنگ چریکی است و شگفتی فرماندهان، استراتژیستها و متخصصین نظامی جهان را برانگیخته است _ نیروهای کیدون و به طریق اولی ارتش اسرائیل را به شکست کشاند. <BR>تمامی 4 لشکر رزمی، 11 تیپ پیاده به انضمام تیپها و گردانهای پشتیبانی و نیروهای ویژه و پشتیبانی 100 فروند جنگنده بمبافکن f.16 و دهها فروند هلی کوپتر آپاچی به استعداد بیش از 40 هزار نفر نیرو نتوانستند بر یک سازمان ک.چک چریکی غلبه یابند و حتی از آن شکست خوردند. بنا بر قول روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» 1 لشکر زرهی و 2 تیپ گولانی و هوابرد اسرائیل دو هفته تمام در بنت جیل اسیر دستان تنها 50 چریک حزبا... بودند و این از عجایب جنگهای تاریخ معاصر است. چهارمین قدرت نظامی جهان و نیروهای کیدوناش اسیر دستان رزمندگان شبحوار حزبا... بودند. رزمندگان حزبا... سایهوار چنان کردند که چهارمین قدرت نظامی جهان مجبور شود تا فرماندهی در صحنه خود را در حین جنگ برکنار و فرمانده جدیدی برگزیند. چیزی که در تاریخ اسرائیل بینظیر بوده است. نیروهای ویژه اسرائیل در بنت جیل، مارون الرس، عشرون بعلبک (با پیاده کردن 300 کماندو از تیپ هوابرد برای ربودن سیدحسن)، مرجعیون و ... بارها و بارها شکست سنگینی از حزبا... خوردند. با این همه شکست اسرائیل از حزبا... تنها در صحنه نظامی محدود نمانده و نخواهد ماند. پسلرزههای سیاسی _ اجتماعی شکست اسرائیل از حزبا... در تلآویو تازه آغاز شده است باید منتظر ماند و عاقبت کار را دید. اما مهم این است که دیگر دکترین امنیت ملی اسرائیل و به تبع آن دکترین نظامی اسرائیل دیگر به کار نمیآید و باید دچار تجدیدنظر اساسی گردد. این تغییر اساسی قطعا دامان نیروهای کیدون و دکترین آن را نیز خواهد گرفت. آن چنان که نیروهای کیدون اولین قربانی پسلرزههای این جنگ بودند چه اینکه فرانده آنا یوسی هیمان اولین فرمانده اسرائیلی بود که پس از اتمام جنگ از کار برکنار شد. و این یعنی اینکه کیدون دیگر حکم سرنیزه ارتش متجاوز اسرائیل را ندارد و به نیروی فاقد کارایی تبدیل شده است. نیرویی که بیشترین حجم تلفات نظامی اسرائیل در این جنگ را از آ» خود کرد. (92 کشته) در جنگ اشباح بازنده اصلی نیروهای کیدون بودند. امروزه دیگر «کیدون شکسته» چندان به کار اسرائیل نمیآید. مهمتر از این شکست، بیآبرویی و بیحیثیتی نظامی است که نیروهای کیدون از آن خود کردند. بیآبرویی ای که ارتش اسرائیل با برکناری یوسی هیمن فرمانده آنها بهایش را پرداخت.