موضوع حمله نظامی به ایران در رسانه های جهانی طی تمامی سال های اخیر فعالانه بررسی می شود. در عین حال تاریخ های دقیق حمله نیز نامبرده شده و جزئیات انجام عملیات و بسیاری موارد دیگر اطلاع داده شد. اما زمان می گذرد و حمله همچنان به آینده موکول می شود. بطور مسلم این سوال پیش می آید: آیا واقعاً آمریکا و اسرائیل قصد دارند به ایران حمله کنند و یا اینکه ما شاهد عناصر جنگ روانی هستیم؟

سه روش هرطور که بخواهید

بسیاری از تحلیلگران آمریکایی که از گروه محافظه کاران جدید می باشند، به دولت "جرج بوش" سه روش برای حل "مشکل ایران" را توصیه کردند که کاخ سفید از بعد از براندازی رژیم شاهنشاهی محمد رضا پهلوی 30 سال است نگران آن می باشد:

1-حمایت از فعالیت گروه های اپوزیسیون ایرانی با هدف سرنگون سازی نظام ولایت فقیه (انقلاب نارنجی)؛

2-حملات گسترده موشکی و بمباران تاسیسات هسته ای و نظامی ایران (سناریوی یوگسلاوی)؛

3-عملیات نظامی زمینی که نه تنها نابودسازی کامل زیرساخت های ایران، بلکه نابودسازی رژیم دین سالار آن را نیز در نظر دارد (سناریوی عراق)؛

تلاش برای تحقق چنین عملیاتی متقارن با دشواری های بسیاری خواهد بود.

این گزینه ها را بررسی می کنیم:

آخرین گزینه را در کل می توان غیر واقعی نامید، حداقل اینکه در آینده نزدیک، چرا که تحقق آن تنها در صورت حضور فعال ایالات متحده آمریکا ممکن است. واشنگتن با راه انداختن عملیات نظامی علیه ایران، باید آماده تلفات بسیاری در بین نفرات خود باشد، زیرا تعداد نفرات نیروهای مسلح دائمی ایران (ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) طبق اطلاعات مختلف بین 540 هزار تا 900 هزار نفر است، ضمن اینکه این نیروهای مسلح از لحاظ نظم عالی و وفاداری خود به نظام ممتاز هستند.

آنطور که بنظر می رسد، ایجاد ائتلاف نظامی علیه ایران از دول امیرنشین خلیج فارس و حتی مصر و اردن دشوار خواهد بود.

متفق قابل اعتماد آمریکا در منطقه تنها اسرائیل است که پتانسیل نظامی و راهبردی آن آشکارا برای انجام موفقیت آمیز عملیات نظامی زمینی علیه ایران کافی نیست.

گزینه دیگر، حمایت از گروه های اپوزیسیونی ایران با هدف سرنگون سازی نظام دین سالار است که همین قدر توهم آمیز بنظر می رسد، هر چند که دولت جرج بوش روی همین روش تکیه داشت. از این آغاز می کنیم که استراتژی نامبرده، هر چقدر هم که اپوزیسیون قوی باشد، نتیجه مطلوب را در آینده ای کوتاه بدنبال نخواهد داشت. مشکل بدین دلیل وخیم می شود که در جمهوری اسلامی ایران در کل اپوزیسیونی قوی وجود ندارد. عملاً تمامی نیروهای سیاسی جدی که از اوضاع موجود در کشور ناراضی هستند، مخالف کلی نظام اسلامی نیستند و بلکه مخالف افراد و گروه هایی معین هستند که بر سر قدرت هستند و یا مخالف اقدامات آنها.

بدین ترتیب برگزاری عملیات نظامی و یا تحقق "انقلاب نارنجی"، حداقل اینکه در آینده نزدیک، بسیار بعید است.

امکان تفرقه اندازی بین اقوام مختلف ایران، باوجود تعداد زیاد اقوام مختلف در این کشور 70 میلیونی که حدود 26 میلیون آن آذربایجانی، 4.7 میلیون کرد، 2.2 میلیون ترکمن، و 1.4 مییلون اعراب و بلوچ ها هستند نیز تردید برانگیز است. مسلماً پس از آنکه کردها منطقه مستقلی در خاک عراق بدست آوردند، تمایل آنها برای ایجاد دولت خود با متحد سازی کردان ترکیه، ایران، عراق و سوریه، بسیار زیاد شد. اما این با برخورد شدید بویژه از سوی آنکارا و تهران مواجه شد. پیامد آن نیز این بود که فعلاً مشکل کردها در جمهوری اسلامی به میزان کافی خفه شده است.
احتمال "سناریوی یوگسلاوی"

گزینه ای که شامل وارد ساختن ضربات گسترده به تاسیسات هسته ای و نظامی ایران می باشد، در نظر اول موثرترین گزینه بنظر می رسد. در اینجا نیز می توان اقدامات فوق العاده نتیجه بخش تل آویو در تابستان 1981 را به یاد آورد که در آن زمان دولت یهودی رآکتور هسته ای عراق را نابود کرد. در آن زمان 14 فروند جنگنده اسرائیلی پروژه صدام حسین برای ایجاد بمب اتمی را متوقف کردند.

هر اعلامیه ای درباره امکان وارد ساختن ضربات محدود (نقطه ای) به ایران حقیقت ندارد، چرا که اقدامات احتمالی در پاسخ بدان بسیار خطرناک خواهند بود.

ایران دارای 35 مرکز هسته ای است که توسط پدافندهای هوایی محافظت می شوند. هدف گرفتن این مراکز بطور ناگزیر کاربرد تسلیحات موشکی از سوی ایران را بدنبال خواهد داشت که در مجموعه های زمینی، دریایی و هوایی مستقر هستند. در عین بیشترین برد عمل را موشک های زمینی دارند که به همین دلیل نیز باید آنها را در درجه اول نابود کرد. در مرحله دوم، باید تمامی پایگاه های نظامی هوایی و دریایی را نابود کرد.

اما ایران نیروهای ویژه ای نیز دارد که دارای آمادگی خوبی برای عملیات تخریبی هستند، یعنی نیروهای "قدس" سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران که در ترکیب آن حتی یگان فداییان نیز وجود دارد. پس نتیجه می شود که آنها را نیز باید فوری از بین برد. اما با مقرهای فرماندهی نظامی و راداری و انبارهای تسلیحات و تجهیزات نظامی و تاسیسات صنایع دفاعی چه کرد؟ نابود کردن همه این ها در چارچوب وارد ساختن ضربه ای محدود و نقطه ای ممکن نیست. در چنین شرایطی تنها دو امکان وجود دارد، یکی اینکه اصلاً ضربه نظامی به ایران وارد نکرد، دوم اینکه تمامی تاسیساتی را که در بالا ذکر شدند را از بین برد.

تصور می شود که سناریوی حمله نظامی به ایران می تواند این گونه باشد: نیروهای هوایی و دریایی آمریکا اولین ضربه را توسط موشک های بالدار به پدافندهای هوایی، مقرهای فرماندهی، ارتباطاتی، پایگاه های موشکی و محل استقرار نیروهای ویژه وارد می کنند. همزمان با این، عملیات جنگ الکترونی برای تحت فشار گذاشتن کانال های ارتباطاتی و رادارها و ایجاد اختلال در هدایت نظامی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران انجام می شود. این اقدامات نظم عملیات نظامی را از بین برده و شرایطی مناسبی برای تحقق اولین حمله هوایی ایجاد می کند.

پس از آن از طریق ضربات موشکی و بمباران، از جمله با استفاده از نزدیک ترین پایگاه های هوایی، آمریکا می تواند مسلط بر حریم هوایی شده و بدون اینکه پاسخی از سوی ایران دریافت کند به ترتیب پایگاه های هوایی و دریایی، هسته ای، نظامی و صنایع دفاعی ایران را نابود کند. در این مرحله از عملیات، استفاده گسترده از هواپیماهای مستقر روی عرشه ناوهای هواپیمابر و نیز هواپیمایی استراتژیک آمریکایی ممکن است. هدف نهایی عملیات نابودسازی کامل توان نظامی و دفاعی ایران خواهد بود. علاوه بر این ایران بطور کامل محاصره می شود که عملاً امکان هرگونه صادرات نظامی به این کشور را منتفی می سازد. دقیقاً یک چنین استراتژی از سوی ناتو در حین عملیات موفق در یوگسلاوی در بهار سال 1999 استفاده شده بود.

شایان ذکر است که جنگ بی تماس نیازی به توافق بین واشنگتن با ترکیه، آذربایجان، کشورهای عضو شورای همکاری های دول عربی حاشیه خلیج فارس برای در اختیار گذاشتن حریم هوایی خود به نیروهای آمریکایی و یا گشودن مرز با ایران ندارد. ترکیب نیروهای نظامی آمریکا در منطقه خلیج فارس و سایر مناطق برای وارد ساختن ضربات خلع سلاح کننده بدون اعزام و انتقال سایر نیروها کافی است که همین نیز اجازه می دهد عملیات را بطور ناگهانی انجام داد. در ترکیب واحد های نظامی آمریکا هم سلاح های فوق دقیق وجود دارند و هم زیرساخت های لازم برای استفاده از آنها (پایگاه های نظامی، ناوهای هواپیمابر و یگان های تهاجمی دریایی و واحدهای نظارت هوایی و فضایی که همواره فعال هستند). آمریکا همه اینها و نیز نقشه کاربرد نظامی را نیز در اختیار دارد. اما دلایلی در موافقت و مخالفت با این طرح وجود دارند...

ادامه دارد...

ولادیمیر یفسییف، روزنامه "نیزاویسیمایا گازیتا"، خبرگزاری
«ریا نووستی» روسیه