به هیچ وجه مبالغه نیست اگر بخواهیم عملیات نظامى اسرائیل در غزه را یک کشتار دسته‌جمعى معرفى کنیم که با توطئه کشورهاى عربى و بیدارى ملل جهان همراه است. آنچه که در این جنگ نمود زیادى یافت، شبکه مخابراتى داخلى، شبکه تونل‌هاى زیر زمینى، ساختار هرمى در تشکیلات و انبارى از مهمات بود که براى ماه‌ها کافى است و اسرائیل از ادامه یافتن این درگیری‌ها شوکه شده است، در حالى که توقع داشت در حملات طوفانى روز اول، حماس شوکه شده و تسلیم شود.

به گزارش پرس تی وی بیروت، ابراهیم الامین در روزنامه الاخبار می نویسد: به نظر مى‌رسد درگیری‌هاى جارى در غزه، ارتش اسرائیل را با تجارب جدیدى آشنا کرد که سر تیترهاى آن را دو سال قبل در جنوب لبنان خوانده بود. البته در این میان ارتش اسرائیل سعى مى‌کند بر موفقیت‌هاى خود در مناطق باز و سه کیلومتر اطراف شهرها تکیه کند، ولى در واقع آنها خوب مى‌دانند آنچه که در مناطق مسکونى با آن روبرو شدند، سیزده سال قبل که مى‌خواستند این سرزمین‌ها را به فلسطینى‌ها باز پس دهند به ذهنشان خطور نمى‌کرد.

ضربه غافلگیرانه اول

در اطلاعاتى که روز به روز گوشه‌هاى دیگرى از آن کشف خواهد شد، مشخص شد که سیوى لیونى وزیر خارجه اسرائیل به حسنى مبارک گفته بود که اسرائیل تصمیم دارد ضربه غافلگیرانه‌اى به غزه وارد کند که در همان ضربات اولیه حماس را از قدرت برکنار کرده و زمینه را براى ورود محمود عباس و مردانش باز کند. در رایزنى‌هاى امنیتى و نظامى بیان شده بود که این عملیات بسیار سهمگین ولى خیلى کوتاه مدت خواهد بود. نقشه ارتش اسرائیل به این گونه بود که در حمله اول با انجام صدها پرواز، تمام زیر ساخت‌ها و مراکز و تشکیلات فرماندهى نظامى و سیاسى حماس را هدف قرار داده و بعد از کشتن تعداد زیادى از مقامات حکومت حماس طى دو یا حداکثر سه روز نیروهاى اسرائیلى به سرعت به داخل مناطق مسکونى باریکه غزه حمله برده و باقیمانده نیروهاى پراکنده در سطح شهر را به صورت کاروان‌هایى از اسرا بازداشت نمایند. در این حال نیروهاى متشکل از هزار نفر از دستگاه‌هاى امنیتى سلطه فلسطینى به ریاست محمود عباس براى تحویل گرفتن باریکه غزه پیش قدم خواهند شد.

سخنان لیونى بدون شک صحنه‌هاى چهل سال پیش و سال 1967 را در مبارک زنده کرد که اسرائیلى‌ها بیشترین موفقیت‌هاى خود را در چند ساعت به دست مى‌آوردند. به نظر مى‌رسد که سخنان لیونى تاثیر قاطعانه‌اى بر تحلیل‌هاى سران مصر گذاشت به نحوى که آنها با عجله تلاش کردند برنامه‌اى براى وضعیت آینده باریکه غزه بچینند. آنها تصمیم نداشتند همه چیز را به محمود عباس واگذار کنند و در این راستا بهاى افرادى مانند محمد دحلان بالا رفت، ولى حوادث بر وفق مراد آنها روى نمى‌داد. روز اول گذشت، بلکه هفته اول نیز گذشت و هیچ چیز مهمى روى نداد.

تخلیه مراکز حساس

مدتى است که فرماندهان نظامى و مقامات سیاسى حماس و برخى فرماندهان گروه‌هاى مقاومت در یک جا متمرکز نشده و کم‌تر در مراکز معروف و علنى نمایان مى‌شوند. تخلیه مراکز علنى به آهستگى و بى سر و صدا صورت گرفته بود.

با آغاز حملات هوایی، حدود 150 هدف به طور همزمان مورد تهاجم نیروى هوایى ارتش اسرائیل در آمد و قرار بود این حملات نقش تعیین‌کننده‌ای در نبرد با حماس داشته باشد، ولى آنچه که روى داد این بود که همه این مراکز خالى بود و قربانیان این حملات، افراد غیر نظامى بودند که در نزدیک این مراکز زندگى مى‌کردند. اما در مورد کشتار نیروى انتظامى، جزئیات بسیار زیادى وجود دارد که به توطئه‌ای که در جریان بود مرتبط مى‌گردد. به عبارت دیگر برخلاف توقع رژیم صهیونیستى، حمله اول نتوانست هیچ یک از اهداف پیش‌بینى شده را محقق کند.

چرا اسرائیل نتوانست به اهداف از پیش تعیین شده خود در این حملات طوفانى برسد؟ با اتمام جنگ سال 2006، تمام همّ و غمّ شهید عماد مغنیه این بود که تجارب جنگ لبنان را به فلسطینیان غزه منتقل نماید. وی در اسرع وقت جلساتى را شروع کرد که تا زمان شهادتش ادامه یافت. حاج رضوان (مغنیه) به هم‌رزمان فلسطینى خود در این جلسات بر اهمیت داشتن شبکه مخابراتى داخلى به عنوان یک سلاح استراتژیک تاکید کرد و در جلسات دیگر بر اهمیت داشتن اماکن پنهانى و مخفیانه تاکید نمود. در مدت کوتاهى نقشه‌ها و طرح‌ها ریخته شد و ده‌ها تن از سران جنبش‌هاى مقاومت فلسطینى به سوریه، لبنان و ایران سفر کردند و از اطلاعات داده شده به بهترین نحو استفاده کردند. در کم‌تر از یک سال غزه به غزه‌اى دیگر تبدیل شده بود که با ظاهر آن بسیار فرق داشت. تشکیلات هرمى براى ساختار مقاومت بخصوص حماس بوجود آمد و براى هر نوع جنگ جنون‌آمیزى، طرح‌هایى تهیه شد. همچنین راه‌هایى براى در امان نگاه داشتن امکانات نظامى تهیه شد به نحوى که بتوان امداد نظامى و پشتیبانى را حفظ نمود و راه‌هاى تماس و ارتباط با گروه‌هاى مقاومت را در بدترین شرایط حفظ کرد. عماد مغنیه در آن زمان به یکى از هم‌رزمان فلسطینى خود گفته بود که ملت فلسطین روز به روز ثابت خواهد کرد که ملت قهرمانى است که مى‌تواند همه دردها را تحمل کند و توانائى ساکنان غزه در تبدیل زیر زمین باریکه غزه به یک شهر دیگر نشان مى‌دهد که فلسطینى‌ها اگر رهبرى صالحى داشته باشند و اراده‌ای ملى از آنها حمایت کند، مى‌توانند موفقیت‌هایى را کسب کنند که دیگران از دستیابى به آن عاجز ماندند.

بدین جهت تنها چیزى که از حملات اولیه و طوفانى دشمن عایدشان شد، ترس و وحشتى بود که در دل همه مردم بوجود آورده بود و باعث تنش و التهاب مقامات فلسطینى داخل و خارج شده بود که امرى غیر منتظره نبود و طبیعى بود که چنین حملاتى باید چنین تاثیراتى را در بر داشته باشد؛ ولى بعد از دو روز مقاومت توانست ابتکار عمل را به دست گرفته و بر اوضاع صحنه نبرد مسلط شود. عملا همه این حملات توانست فقط بخش اندکى از امکانات نظامى و توانائى‌هاى رزمى مقاومت فلسطینى را هدف قرار بدهد و همه آنها بى‌صبرانه منتظر فرا رسیدن حمله زمینى بودند که بر خلاف حملات هوایى، ابتکار عمل در دست فلسطینى‌ها بود.

تقسیم نوار غزه به بخش‌های مختلف

از آنجا که حملات هوایى ارتش اسرائیل، نتایجى در بر نداشت اسرائیل باید دز اقدامات نظامى خود را بالا مى‌برد، ولى از طرف دیگر نمى‌خواست متحمل تلفاتى در سربازان خود شود. بدین جهت به تانک‌ها و زره‌پوش‌هاى خود دستور داد که به مناطق باز و بدون مانع غزه حرکت کنند و در این راستا وجود یک شهرک صهیونیستى سابق که تخلیه شده بود و هنوز کسى در آن مستقر نشده بود این مسئله را تسهیل مى‌کرد. با این حال اسراییلی‌ها به زودى دریافتند که مانند روزهاى اول جنگ با لبنان، با ناکامى اطلاعاتى و امنیتى شدیدى روبرو هستند. بعد از آغاز مرحله اول حمله زمینى و مرحله دوم عملیات نظامى تاکنون تمام اقدامات رژیم صهیونیستى صرف این مى‌شد که چگونه با تصرف مناطق باز، باریکه غزه را به راه‌هاى جدا از هم تبدیل کنند. با ورود صدها سرباز به همراه این تانک‌ها و زره‌پوش‌ها به مناطق مسکونى نزدیک این مناطق باز آنها توقع داشتند جنگ را پایان یافته بدانند، ولى مشاهده کردند که در مناطقى که فکر مى‌کردند، پاکسازى شده و هیچ مبارز فلسطینى در آن قرار ندارد، به ناگاه افرادى از زیر خاک برخواسته و بعد از درگیر شدن با این نیروها فورا ناپدید مى‌شوند. تمام تلاش مبارزان فلسطینى بر این بود که این نیروها را تشویق به ورود به مناطق مسکونى سازند و برعکس تمام تلاش ارتش اسرائیل این بود که در این مرحله تا جایى که راه داشته باشد از تماس با مبارزان مقاومت و درگیر شدن با آنها طفره برود. البته این بدان معنى نبود که ارتش اسرائیل هر از چندگاهى تلاش نکند با تخریب ساختمان‌ها و با خاک یکسان کردن همه موانع و مخفى‌گاه‌ها راهى براى نفوذ به مناطق مسکونى ایجاد کند؛ ولى در هر بار با دادن تلفاتى مجبور به عقب‌نشینى شد و تلاش‌هاى آنها محکوم به شکست شد. علت این موضوع در واقع به یکى از تجارب جنگ دوم لبنان باز مى‌گردد که بر اساس آن برنامه‌ریزى تشکیلاتى و نظامى باید به گونه‌اى باشد که هر مجموعه از مبارزان باید همه امکانات مورد نیاز خود را از جمله سلاح و مهمات و آذوقه و ... را به صورت مستقل داشته باشند و ارتباط آنها با مرکز تنها براى انجام هماهنگى باشد نه براى نقل و انتقال نیروها و انجام پشتیبانى‌هاى مورد نیاز. همه این مسائل باعث مى‌شد که این مجموعه‌هاى کامل داراى قدرت مانور بسیار بالایى باشند. این قدرت مانور مشمول تله‌ها و کمین‌هایى نیز هست که در صورت آغاز مرحله سوم عملیات نظامى در غزه با آن روبرو خواهند شد.

مهمات و موشک‌ها و تاکتیک
موضوع دیگرى که عماد مغنیه بر آن تاکید داشت، انبار تعداد کافى از موشک‌ها بود که بتوان براى مدت زمان طولانى مقاومت را تامین کند. این موشک‌‌ها به نحوى باید توزیع می‌شدند که روند شلیک موشک در حین درگیرى براى مدت زمانى که کم‌تر از سه ماه نباشد، متوقف نشود. این مدت سه ماه کافى خواهد بود که مقاومت بتواند روند فرسایشى به این جنگ بدهد.

مبارزان فلسطینى علاوه بر اینکه از لحاظ تعداد موشک‌ها توانست دشمن را غافلگیر کنند، همچنین از لحاظ نوع و برد موشک‌ها نیز توانست دشمن را غافلگیر کند. به طورى که در جلسه محرمانه‌اى که بین مقامات اسرائیلى و مقامات مصرى در شهر طابا روى داد، گفته شد که حمله هوایى نتوانست در سرکوب حماس کارآمد باشد، ولى آنچه براى آنها نگران‌کننده نمود این است که ذخایر موشکى موجود نزد حماس، بسیار بیشتر از تعداد موشک‌هایى است که در گزارش‌ها احتمال انتقال آن به غزه مطرح شده بود و این گزارش‌ها عموما حاصل همکارى امنیتى بین کشورهاى غربى و عربى بوده است. در همان جلسه بود که اسرائیلى‌ها مسئولیت همه ناکامى‌های خود را بر عهده مصری‌ها گذاشته و بر ضرورت کنترل دقیق مرزهاى مصر و غزه تاکید کردند، به طورى که مصری‌ها مجبور شدند از تلاش‌هاى و موفقیت‌هاى خود در راه منع قاچاق سلاح به غزه سخن بگویند و سپس اشاره کردند که با اقدامات آنها مرزهاى زمینى کاملا کنترل شده است و تنها راه ممکن براى انتقال این موشک‌ها از راه دریا بوده که تحت کنترل ناوچه‌هاى جنگى اسرائیل است.

مرحله سیاسى و بعد سیاسى آن

در این مرحله این موضوع مطرح مى‌شود که به چه علتى اسرائیل قطعنامه شوراى امنیت مبنى بر آتش‌بس را نپذیرفته است؟ اسرائیل به صراحت اعلام کرد که نمى‌خواهد تجربه حزب‌الله در مورد حماس نیز تکرار شود و هدف اسرائیل از تداوم این جنگ این نیست که حماس را نابود کند، زیرا مى‌داند که توانایى انجام این کار را ندارد، بلکه تنها به دنبال اعمال فشارى است تا جامعه بین‌الملل راهى براى دوباره مسلح نشدن حماس بیابد. در این راستا مصر و فرانسه و آلمان قول همکارى کامل با اسرائیل را دادند.

هماهنگى بین مقامات اسرائیلى و مذاکرات آتش‌بس

در این شرایط اختلافات شدیدى در میان مقامات اسرائیلى حاکم است. ایهود اولمرت خواهان ادامه یافتن عملیات نظامى براى رسیدن به آتش‌بس مناسب بر اساس خواسته‌هاى اسرائیل است، ولى باراک امید دارد به سرعت به تفاهمى با مصر برسد و سیوى لیونى که به شدت خواهان شروع مرحله سوم بود، اکنون خواهان عقب‌نشینى از غزه بدون هیچ آتش‌بس است تا بدین ترتیب به محض شلیک هر گلوله، دوباره حملات را از نو آغاز کند. باراک از محل آموزش سربازان ذخیره دیدار کرده و به آنها مى‌گوید که جنگی طولانى در پیش رو دارند.

فرماندهان ارتش نیز که خود را نسبت به بندهاى کمیته وینوگراد بسیار پایبند نشان دادند، از فرسایشى شدن جنگ و کشیده شدن به باتلاق مناطق مسکونى غزه بسیار نگران هستند و مى‌دانند آغاز مرحله سوم، تلفات نظامى را بسیار بالا خواهد برد و همچنین کشتار شهروندان غیر نظامى زیادى را به دنبال خواهد داشت که افکار عمومى جهان را بیش از پیش شعله‌ور خواهد کرد.